سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 105
بازدید دیروز : 67
کل بازدید : 318614
کل یادداشتها ها : 279
خبر مایه


??و بی تردید من مسافرم

 

و او گفت:

«انسان کامل الهی را می گویم«

مراقب خودم باشم!

همه عمرم را کارکنم و کاردرست به خدای روی آورم.

دور و برم پر از کالاهای جورواجور است 

کالایی هایی که داشتنشان به پیامدهای شان نمی ارزد.

باید در پی متاعی باشم که ماندگار باشد،خدا خریدار آن باشد.

 

فرستادگان خدا برای بردنم و عبورم از اینجا سخت جدی هستند.

مامورند دیگر!

سایه اش روی سرم حس می کنم!

باید آماده باشم

بانگ بیدارباش از در و دیوار به گوش می رسد.

با هزار زبان می گویند

تو اینجایی نیستی ،

خودت را به خواب نزن

بیدار شو بیدار شو

بایداز این مسافرخانه بزنی بیرون 

بیهوده نیامده ای و رها و سرخود و خود رو نیستی !

 

آه! میان من تا منزلگاه نهایی اندک فاصله ای است.

همان یک «آه»فاصله است که دیگر بر نیاید و یا فرو نرود.

 

منزلگاه نهایی من کجاست؟!

دارالقرار جمال او

یا دارالتادیب جلال او

هرکدام باشد فرصتم همان یک «آه» است.

چقدر کوتاه، 

فرصتی که هر نفس از آن می کاهد و چون طلایی در کوره ذوب می شود.

 

و به زودی فرستاده خواهد آمد و دست در دست او به منزلگاه نهایی خواهم رفت.

بله من مسافرم! 

تنها یک مسافر.همین!

راستی برای ادامه سفر، برای قرار گرفتن و زندگی در  اقامتگاه چه با خویش بردارم!؟

 

و او گفت:

در اقامتگاه چیزی برای زندگی نیست همه چیز را باید از اینجا ببرم.

کالای خوشبختی و رفاه و آسایش و آرامش

یا کالای رنج و درد و نا امنی و غم

 

باز برای چندمین بار گفت:

مراقب خودم باشم!

خودم خیر خواه خودم باشم.

 

گفت :

می خواهی از خودت مراقبت کنی؟!

پیشاپیش کارت رو درست کن

کار درست و درست کاری جلوتر از خودت به اقامت گاه می رسند و می بینی همه چیز چیده شده و منتظر تو.

و اما گفت:

اینجا،یعنی مسافرخانه

از پسند و خواستن هایت در برابر صاحب مسافرخانه کم کن و «من» اینم و «من» آنم ها رو کنار بگذار.

اینک «منم» آن منی که باید این «من» را بشکند خرد کند آسیاب کند و چیزی از «خود» باقی نگذارد.

بیچاره «من»! نمی دانم سرآمدم کی و در کدامین آه برآمده یا فرو رفته خواهد بود.

سرآمدم نا مشخص!

در معرض فریب آرزوها!

هزاران دشمن در کمین!

اسیر پسند های خود و مردمان!

همه اینان مرا اسیر خویش می خواهند

می خواهند از آن آه آخرین

از آن کوچ

از لحظه رهایی از درد و رنج ها

از غربت خویش در این مسافرخانه زیبا و دلفریب غفلت کنم.

می خواهند «من» 

بله «من»

همین مسافر غریب 

مراقب خود نباشم!!

می خواهند به فردایی و فرداهایی دلخوش شوم که هیچکدام را اختیار ندارم.

می خواهند از آن لحظه از آن آه دلکش و رهایی بخش غافل شوم.

چه چرکین  و نکبت است این فراموشی! 

فراموشی حسرت آفرین

فراموشی تباهی آور

 

او گفت:

مبادا از «خود» غافل شوم

که همه آه ها برآمده و فرو رفته سر بزنگاه یقه ات را خواهند گرفت 

که چرا از ما مراقبت نکردی

که تو کجا بودی و چه می کردی

 

آه!خدای من

کمکم کن داده هایت مرا به سرکشی در برابرت واندارد‌. 

کمکم کن چیزی بین من و تو فاصله نشود

خوب می دانم 

فاصله یعنی اندوه,حسرت و پشیمانی

 

دل پاره ای از خطبه 64


+ مردم هرگز خوشبختی خود را نمیشناسند اما خوشبختی دیگران همیشه جلو دیدگان آنهاست «به داشته های خود عمیق تر نگاه کنید»


+ صبح است و هوا و‌ نفس دلکش پاییز من هستم و‌ یک سینه از مهر تو لبریز زیباست تو را دیدن از این پنجره صبح زیباست هوای تو در این صبح دل انگیز


+ برای رسیدن به موجودیت خویش نخست نرده های زندان مطلق گرایی،جزم اندیشی،تعصب ورزی،خوش خیالی و خودخواهی را بشکنیم. خواهیم دید رهایی در دل و جان و اندیشه سپردن به فرمان خداوند تنها مطلق عالم است.


+ #رهبر_انقلاب قدرت استکبارى امریکا هم از بین خواهد رفت ، او هم متلاشى خواهد شد ، این قدرت جهنمى ماندنى نیست ، اسرائیل هم ماندنى نیست. 1370/05/30


+ مردی که دائم ، در حضور خدا باشد و از یاد خدا غافل نشود . هرگز نمی تواند به خانواده خود ظلم کند چنین مردی ، در چشم همسران و فرزندانش ، عزیز و دوست داشتنی و با جذبه خواهد بود .


+ برای رسیدن به عزت بهترین راه ، قناعت است .سعی کنیم حرص و طمع ، نداشته باشیم به اندازه خودمان ، از دنیا بهره برداری کنیم


+ بیشعور سیاسی کیست؟ حسن رحیم پور ازغدی در توئیت خود نوشت: کسی که شعور سیاسی داشته باشد از مذاکره دوباره با آمریکا حرف نمی‌زند.


+ نقوی حسینی مخالف CFT: رئیس جمهور یک سطر بنویسد و تضمین بدهد که اگر عضو کنوانسیون شدیم مشکلات مالی و پولی ما حل می‌شود و اگر نشد مرا استیضاح کنید. ما رای می‌دهیم.


+ آرامــــــش چیست؟ نگاه به گذشته و شکر خــــــــدا، نگاه به آینده و اعتماد به خــــــدا Peace of mind can be meant as: looking back on the past and thanking God; looking ahead into the future and trusting in God.


+ حضرت امام علی ((علیه السلام)) : قیمت و ارزش هر کس به اندازه کارى است که مى تواند آن را به خوبى انجام دهد. ازنهج البلاغه امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام حکمت81






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ